چند وقتی میشود که زیاد فکر میکنم،انقدر زیاد که از این حجم بی سروسامان خیالات نتیجه ای جز تشویش و نگرانی باقی نمی ماند.
نوشتن تنها سلاح من برای رسیدن به ارامش است سلاحی که گاهی مرا زخمی و گاهی هم درمانم میکند.
فکر راه اندازی یک وبلاگ تنها چیزی است که برای من مخلوطی از ترس و خوشحالی پنهان دارد.
دلم میخواهد با این وبلاگ یاد بگیرم.
یاد بگیرم هیچ غمی ادامه دار نیست.
که همه ی شکست های زندگی بد نیست.
که فکر کردن و خیالات و فکرهای مالیخولیایی کمکی به من نمیکند.
که قوی باشم و هرچقدر بیشتر زمین میخورم بی پرواتر بلند شوم.
که نترسم وقتی باید تمام تلاش و توانم را وقف اهدافم کنم.
که هر روز خصوصیتی را به خودم اضافه کنم که زندگی را برایم بهتر کند.
و از همه مهم تر در این دنیایی که هیچکس نقش خودش را بازی نمیکند خودم باشم حتی اگر از تمام نسخه های جعلی خودم بدتر باشم!
درباره این سایت